-
ما نیز به جمع مجردان پیوستیم!!!!!!
چهارشنبه 12 تیرماه سال 1387 16:38
همه چی بین منو دوست جون تموم شد دیگه تنها شدم و از 7 دولت زاد نمی دونم چم شده بود..دیگه نتونستم تحمل کنم....تمومش کردم!!!!!!!
-
نوشته ی دکتر شریعتی ...خیلی قشنگهههههههههههههه
شنبه 8 تیرماه سال 1387 16:33
و خدا یکی بود . و یکی چگونه می توانست باشد ؟ هر کسی به اندازه ای که احساسش می کنند ، هست . و خدا کسی که احساسش کند ، نداشت عظمت ها همواره در جستجوی چشمی است که آنرا ببیند . خوبی ها همواره نگران که آنرا بفهمد . و زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق ورزد . و قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد . و غرور در...
-
کمک.....!!!!!
پنجشنبه 6 تیرماه سال 1387 19:56
من چرا اینجوری شدم؟؟؟؟دیگه هیچ احساسی به دوست جون ندارم...احساس می کنم دلم واسه هی مهرداد تنگ شد...هنوز مطمئن نیستم.البته مهرداد و دوست جون برای من اصلا قابل مقایسه نیستن....دوست جون خیلی فهمیده تره....اما مهرداد یهو دلم واسه دیوونه بازیاش تنگ شد...واسه اون عشقی که نسبت بهش داشتم و 100 سال نمی تونم کسیو به اون اندازه...